محسن شفیعی

محسن شفیعی

ارائه نکات آموزشی و مشاوره
محسن شفیعی

محسن شفیعی

ارائه نکات آموزشی و مشاوره

نمونه ای ازبروز انحطاط در پروژه های نرم افزاری

سلام

TIP#4

متاسفانه در بسیاری از سازمانها و در بسیاری از سیستم های مورد استفاده روال کار همواره به صورت زیر است:

1- در هنگام ورود و بررسی نیازمندها در فازهای مختلف از RFI گرفته تا RFP متاسفانه تمام درخواستها نجومی و بدون حد و مرض بوده و همواره بهترین های ایده آل (که معمولاً نشدنی) است توسط کارفرما  مد نظر قرار دارد

2- ولی متاسفانه به علت محدودیتهای موجود: از نظر زمانی، فنی، نیازمندیهای سخت افزاری (غیر قابل تهیه)و...، این ایده ها فقط در حد تحویل از پیمانکار باقیمانده و عملاً اجرایی نمی شود و عامل اصلی اجرایی نشدن آن هم نبود امکانات در سمت کارفرماست و نه پیمانکار

3- در نهایت خروجی کار مصداق همان قصه معروف مثنوی است که:


"یکی از همین کسان که مردی ترسو و تنبل بود تصمیم گرفت تصویر یک شیر قوی پنجه را بر پشت نقش بزند .
ابتدا جست و جو کرد تا بهترین کبودی زن (خالکوب یا تاتو کار ) در شهر کیست . آنگاه آوازه سرداد که امروز تصویر شیر قوی پنجه بر پشت خود نقش می زنم .
مرد به نزد کبودی زن رسید و او پرسید و جواب شنید :
گفت چه صورت زنم ای پهلوان
گفت برزن صورت شیر ژیان
گفت برکجا وکدام موضع زنم
گفت بر شانه ها زن آن رقم
کبودی زن سوزن را برداشت و تن پهلوان را سوزن زد ، هنوز خون از بدنِ پهلوان بیرون نیامده بود که ناله سر داد آخ و واخ :
چون که سوزن فرو بردن گرفت
درد آن در شانه ها مَسکن گرفت
پهلوان در ناله آمد که ای سنی
تو مرا کشتی چه صورت می زنی ؟
- مرد کبودی زن گفت : از دُم ِشیر شروع کرده ام .
-پهلوان گفت ، شیر من دم نمی خواهد به عضوی دیگر پرداز .
اماباز کبودی زن وقتی سوزن گرفت و زد ، همین آشوب برپا شد . پهلوان که ضعیف شده بود :
بانک کرد این اندام است از او
گفت این گوش است ای مردِ نکو
گفت تا گوشش نباشد ای حکیم...
گوش را بگذر و کوته کن گلیم
مرد خالکوب ،گوش را رها کرد ، سراغ شکم رفت ، باز داد و فریاد از پهلوان برخاست.
... و این چنین ادامه یافت تا فریاد استاد کبودی زن بلند شد و گفت :
شیر بی دم و سر و اشکم که دید                                                         اینچنین شیری خدا خود نا آفرید
و بعد مولانا پند می دهد که تحمل نیش سوزن را داشته باش تا به مقصود رسی :
ای برادر صبر کن بر درد نیش
تا رهی از نیش نفس گبر خویش"

دقیقاً خروجی مانند شاه بیت فوق است: شیر بی دم و سر و اشکم که دید؟  اینچنین شیری خدا خو نافرید!!

مطالعه موردی:

به عنوان یک نمونه یکی از مشتریان در سطح بالای دولتی در صفحه اصلی خود درخواست افزودن قسمتی داشت به نام نقشه پراکندگی که در این نقشه که دقیقاً نقشه ایران بود(متاسفانه به دلایل تعهدات اهلاقی نمی توان تصاویر را بارگذاری کرد)

ورود و به روز رسانی داده بسیار ساده و در حد افزودن یک رکورد در لیست بود که خود سیستم این نقاط را به صورت خودکار در نقشه گوگل یافته، مکان یابی کرده و در صورت نیاز به روز یا ایجاد می کرد.

حدود چند ماه پس از استقرار به دلیل اینکه هیچ واحدی در سازمانی با آن ابعاد مسئولیت به روز رسانی را متقبل نمی شد، درخواست حذف از صفحه اصلی داده شد، گام اول در انحطاط

رویکرد درست: در طی نامه ای شرکت اعلام امادگی کرد تغییرات ایجاد شده در سیستم توسط شرکت انجام خواهد شد و تنها تغییرات به صورت ساده، از طریق ایمیل به شرکت اطلاع رسانی شود،

نتیجه: پس از کلی پیگیری و ... مجدد درخواست سازمان تکرار شد و اینبار به اینصورت که هیچ فرد و واحدی  مسئولیت به روز رسانی آن را متقبل نمی شود، حتی متقبل این زحمت که تغییرات احتمالی را که شاید در طول سال به کمتر از ده مورد می رسید را هیچ عزیزی متقبل نشد.

لذا به سادگی، به جای حل مشکل صورت مساله حذف شد.

نتیجه نهایی: در کمتر از 6 ماه از این رویداد سیستم دقیق و پر زحمت تولید شده با یک سیستم ناقص بر پایه رانت جایگزین شد

جمع بندی:

بایستی بتوان در چشم انداز خود به علائم و نشانه ها که بیانگر تغییرات و به عبارتی پیش لرزه ها که خبر از تغییرات قریب الوقوع دارند،  آکاهی داشته و بر اساس آن راه درست و رویکرد مقتضی را انتخاب کنیم.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.