محسن شفیعی

محسن شفیعی

ارائه نکات آموزشی و مشاوره
محسن شفیعی

محسن شفیعی

ارائه نکات آموزشی و مشاوره

نکته شماره #2 کسب و کار فناوری (Tip#2)

سلام

TIP#2

نکته شماره دو در کسب و کار و تعامل با مشتری:

آیا ایجاد جنجال و تنش در پروژه ها به نفع پیمانکار است یا کارفرما و یا هر دو طرف و یا هیچ کدام؟ (سوال 4 گزینه ای)

در بررسی این موضوع باید مد نظر قرار داشت بسته به شرایط تمام موارد ممکن است رخ دهد.

باید توجه داشت ایجاد جنجال و تنش فقط در سطح محدود در این پست مد نظر است و نه در حدی که منجر به بروز مشکل و تهدید به ناکامی کل  پروژه می شود و تشخیص این حد و مرز نیازمند تجربه و شناخت کامل طرفین است.

1- حالت اول: ایجاد جنجال نه به نفع پیمانکار است و نه کارفرما:

       زمانی درگیری و ایجاد جنجال در سیستم مشکل ساز است که متشاکی در دعوی طرح شده واقعا قادر به انجام کار مورد تعهد نیست، به عنوان مثال اگر سازمان کارفرما بودجه مد نظر خود را که بر اساس آن اقدام به عقد قرار داد کرده است، به هر دلیلی (به جز قصور خود) نتواند دریافت کند، و یا پیمانکار به دلایل منطقی قادر به انجام قسمتی کوچک و قابل چشم پوشی از تعهدات خود نباشد، ایجاد چالش قاعدتا در سیستم کمکی نخواهد کرد و باید سعی شود با استفاده از سایر مسیرهای دیپلماسی و استفاده از مزایایی که می توان در قبال این اهمال کاری در آینده از طرف درگیر دریافت کرد اقدام کرد.

  * نکته مهم: عدم توانایی در هر دو مورد فوق شامل مواردی: همچون بی حالی، عدم وجود توجیه اقتصادی، عدم وجود نیروی کار مناسب و این سبک دلایل نحواهد بود

در اینگونه موارد که واقعا یکی از طرفین علی رغم میل خود قادر به برآورد تعهدات نیست جنجال و درگیری توجیهی نخواهد داشت

2- حالت دوم:ایجاد جنجال به نفع هیچکدام از طرفین نیست:

اگر در حالتی که در مورد فوق ذکر شد، طرفین از موضع خود کوتاه نیاید، قاعدتا طرف مقابل اصطلاحا در گوشه رینگ گیر افتاده و ممکن است اقدام به هر حرکتی برای رفع مشکل خود کند، و اینجاست که تا اندکی پیش طرفی که به مشکل خود مستقیم یا غیر مستقیم اذعان داشت دیگر در سمت مقابل شما قرار گرفته و چالش به دور دوم که برای هر دو طرف بی فایده است خواهد کشید.

3- چالش برای پیمانکار مفید است:

این حالت زمانی رخ خواهد داد که کارفرما از محدوده قرار داد و توافقات پی در پی عبور می کند، لذا شما باید بتوانید در یک اقدام مناسب نه تنها کارفرما یا پیمانکاری که عبور از خط قرمزهای پروژه برایش عادی شده را محدود کنید، بلکه باید بتوانید او را وام دار خود نیز بسازید، به این معنی که احساس کند به شما مدیون است برای این منظور بهتر است در یکی از درخواستهای غیر کاربردی ولی مهم برای کارفرما که به صورت شفاف خارج از حدود پروژه است به جد مقاومت کرده و دلیل عدم انجام را نیز کاملاً موجه جلوه دهید، در این راستا زمانیکه چالش ایجاد می شود، با اشاره به لیست خدمات ریز و درشت خارج از قرار داد می توانید حقانیت خود را به اثبات برسانید، ولی باید در شناخت موقعیت و میزان پیشروز در موضع خود دقت لازم را داشته باشید و حتماً دقت شود این نیاز پاس نشده حتماً غیر بلاکر ولی برای کارفرما مهم جلوه داده شده باشد.

4-چالش برای کارفرما مفید است:

با توجه به اینکه در تیپ قرار دادهای جاری سازمانی وجه قرار داد و ضمانتهای لازم عموماً به صورت کامل از پیمانگار دریافت می شود، چنانچه پیمانکار شرکت معتبر و قابل اطمینانی از نظر تواناییها باشد، هر چالشی که طولانی مدت و به عبارتی مزمن شود بیشتر به نفع کارفرما خواهد بود، زیرا: کارکنان سازمانهای دولتی حقوق خود را به صورت تضمینی از خزانه دریافت کرده و دغدغه تاخیر حقوق نداشته و دریافتی آنها منوط به تکمیل و تحویل پروژه نیست و به هر دلیلی که سیستم با شکست مواجه شود مقصر اصلی و متضرر اصلی از نظر مالی و... پیمانکار است.

پس نه تنها همیشه حق با مشتری است در کشور ما زور نیز با مشتری است (البته در سازمانهای دولتی)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.